نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شهید سید علی حقایقی
قسمت دوم خاطرات شهید «سید علی حقایقی»
خواهر شهید «سید علی حقایقی» نقل می‌کند: «مادر زیر لب نجوا می‌کرد و اشک می‌ریخت. با صدایی گرفته گفت: خدایا! می‌شه یکی از اینا سید علی من باشه. می‌ترسم دیدارمون به قیامت بیفته. موقع رفتن همدیگر را ندیده بودند. دو هفته بعد، با بدنی سوخته از گاز شیمیایی، سید علی پیش روی مادر بود. دیداری به یادماندنی!»
کد خبر: ۵۶۵۱۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۱

قسمت نخست خاطرات شهید «سید علی حقایقی»
خواهر شهید «سید علی حقایقی» نقل می‌کند: «همه مشتاق شنیدن خاطرات سید علی بودند که رفت بیرون. دوری توی حیاط زدم و اتاق‌ها را یکی‌یکی گشتم. دست آخر توی پستو در حال نماز خواندن دیدمش. ایستادم تا نمازش تمام شد. گفتم: حالا نمی‌شد بعدا نماز می‌خوندی؟ مّهرش را بوسید و گفت: نماز اول وقت از همه چیز مهم‌تره.»
کد خبر: ۵۶۵۱۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۰

خواهر شهید «سید علی حقایقی» می‌گوید: «چاشت پدر را پیچیدم توی بقچه و دادم دستش. هنوز پدر از در بیرون نرفته سید علی هم حاضر شد. توی باغ، توی آسیاب و هرکجا که پدر می‌رفت؛ مدام صدایش می‌زد: عصای دست بابا! کجایی؟»
کد خبر: ۵۶۵۱۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۰

وصیت نامه شهید سید علی حقایقی
به پدر و مادرم وصيت مى كنم اگر بنده لياقت شهادت را پيدا كردم در مجالس بنده روزهاى سوم و يا هفتم و ياچهلم گريه نكنند و هر جمعه به سر مزارم بيايند اميدوارم كه برادران و خواهرانم پيرو راه اينجانب باشند و نگذارند اسلام تنها بماند در ضمن خواهرم مانند زينب حجاب خود را حفظ كند و پيام رسان خون شهدا باشد انشاء الله
کد خبر: ۴۵۳۷۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۹